.إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی.

~~~~ Le Voyage Sans Retour ~~~~

یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب

این "بی ربط‌های باربط" هست که ذیل این قالی پاراف می‌شوند، همان پایین پایین قبل تاریخ، این‌ها متعلق به خاطر ماست. خوش نداریم از این‌جا برداشته شوند برده شوند جای دیگری؛ چشبانده شوند تخت سینه‌ی دیواری، دفتری، خانه‌ای؛ آقای نفستان باشید. آب به ماهی نیاز دارد برای این‌که دریا شود و بماند. حواسم هست بهتان. حواستان بهم باشد.باریکلا.

یک وقتی، وقتی خیلی‌ها خودشان را به خواب زده بودند.
پاری‌ــــس.

۲۴ آگوست۰۹:۳۴

  ـ  فردا چهلم پدرم است.

  ـ  (لرزیدم...ناتوان گفتم:) تسلیت می‌گویم. نمی‌خواهید بروید ایران؟

  ـ (با بی قیدی و بی خیالی شانه‌هایش را انداخت بالا گفت:) نه...نمی‌خواهم بروم...

  بعد هم فهمیدم از سال 84 اصلا ایران نرفته است.

 :

شوکه شدم...ماندم...

عاجز شدم؛ از همه چیز...از نفس کشیدن...از پلک زدن...از فهمیدن...از تکان خوردن...دوست داشتم از جلوی چشمانم دور بشود؛ تصویر و صدایش را هم از جلوی چشمان و توی ذهنم بردارد گم و گور شود...

و من، از خدا می‌خواهم اگر قرار است ماندنم این‌جا همین بلا را سرم بیاورد که فردایی زبانم لال...ربانم لال...زبانم لال...همین حالا نفسم را بگیرد و نگذارد به ساعت دیگر برسد و برسم...ای خدا...پناه می‌برم از خودم به تو...از خود ِ خودم به تو...به تو...به تو... وإنی أعوذُ بالله أن أکون فی نفسی عظیماً وعندَ الله صغیراً...

:

بی ربط با ربط: منُ تو رو/ یه سنگ قبر جدا کرد/جدا کرد/ جدا کرد...

بیست و یک اوت


النجم الثاقب | ۲۴ آگوست ۱۴ ، ۰۹:۳۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">