.إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی.

~~~~ Le Voyage Sans Retour ~~~~

یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب

این "بی ربط‌های باربط" هست که ذیل این قالی پاراف می‌شوند، همان پایین پایین قبل تاریخ، این‌ها متعلق به خاطر ماست. خوش نداریم از این‌جا برداشته شوند برده شوند جای دیگری؛ چشبانده شوند تخت سینه‌ی دیواری، دفتری، خانه‌ای؛ آقای نفستان باشید. آب به ماهی نیاز دارد برای این‌که دریا شود و بماند. حواسم هست بهتان. حواستان بهم باشد.باریکلا.

یک وقتی، وقتی خیلی‌ها خودشان را به خواب زده بودند.
پاری‌ــــس.

۲۵ می۲۱:۵۵


درب مترو که باز شد سوار شد. قدی متوسط داشت. کمی خمیده بود. از پنجاه و پنج بیشتر داشت و یک روسری یا شال یا نمی‌دانم چه خاکستری رنگ دور سرش پیچیده بود؛ مرا یاد راهبه‌ها می‌انداخت. عینکی بود؛ شماره چشم‌هایش بالا نشان می‌داد؛ مثلا سه و نیم. موهایش کوتاه پسرانه بودند؛ جوگندمی. درب مترو که بسته شد گفت: « مسیح تا پنجاه سال دیگر برمی‌گردد.» یکی دو جمله دیگر هم گفت و ساکت شد. هیچ کسی واکنش نشان نداد. ایستگاه بعد پیاده شد. سرش را پایین انداخت و خیلی آرام پیاده شد.


می دوهزار و چهارده




النجم الثاقب | ۲۵ می ۱۵ ، ۲۱:۵۵

نظرات  (۵)

۲۵ می ۱۵ ، ۲۲:۳۳ الفــ میمــ
به نظرم ادم جالبی هستید! چون خودتون واسم رمز گشایی نشدید نمیتونم درمورد نوشتتون نظر بدم اگرنه اصولا درمورد نوشته های دیگران نظر میدم!!
پاسخ:
سلام.

:)
سلام منتظر نوشته هاتون هستیم ما رو بیخبر نگذارید از خودتون
سلام ..نیستید ؟
سلام.. خوبید؟ کجایید خب.. آدم نگران می شه.. 
سلام بانو
احوالتون؟بی خبریم..
بلاگستان کللا خلوت شده ولی کاش شما می نوشتی..خودتون و قلمتون رو خیلی دوست داشتم و دارم..:)
چه خبر از پاریسِ اخیر؟باید از زبان "شما" شنید شرح وقایعو ... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">