.إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی.

~~~~ Le Voyage Sans Retour ~~~~

یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب

این "بی ربط‌های باربط" هست که ذیل این قالی پاراف می‌شوند، همان پایین پایین قبل تاریخ، این‌ها متعلق به خاطر ماست. خوش نداریم از این‌جا برداشته شوند برده شوند جای دیگری؛ چشبانده شوند تخت سینه‌ی دیواری، دفتری، خانه‌ای؛ آقای نفستان باشید. آب به ماهی نیاز دارد برای این‌که دریا شود و بماند. حواسم هست بهتان. حواستان بهم باشد.باریکلا.

یک وقتی، وقتی خیلی‌ها خودشان را به خواب زده بودند.
پاری‌ــــس.

۰۲ مارس۰۲:۳۳

۱.
صندلی کناری‌ام خالی بود. خانمی از جلویم رد شد نشست. نگاهش نکردم؛ وقتی رد می‌شد تصویری مبهم از پاهایش را دیدم فقط. وقتی رسیدم ایستگاه خانه، قرآنم را بستم. بلند که می‌شدم دیدمش؛ موهایش را دم اسبی بسته بود، داشت توی تلفن همراهش قرآن می‌خواند.

 ۲.

تکیه داده بود به درب واگن مترو. قدش بلند بود؛ سیاه پوست. قرآن زرشکی‌اش را با فاصله گرفته بود جلوی صورتش؛ تا وقتی پیاده شد، داشت قرآن می‌خواند.

۳.

منتظر بود مترو بیاید. یک کتاب دستش بود؛ داشت می‌خواندش. روی تابلو زده بود "یک دقیقه دیگر". نزدیک شدم تا وقتی مترو رسید زود سوار شوم. دیدم کتاب دستش قرآن است با ترجمه‌ی فرانسوی.



یک مارس ۲۰۱۴.




النجم الثاقب | ۰۲ مارس ۱۴ ، ۰۲:۳۳

نظرات  (۸)

یکی از دوستام میگفت خواب دیدم رفتی خراج ارشد بخونی :)) هیچ وقت به فکر اون طرف درس خوندن نبودم، ولی اگه بیام منم اینایی رو که گفتی میبینم.
وقتی آدم احساس غربت کنه، به خدا نزدیک تر میشه، ازش استفاده کن... :*
پاسخ:
سلام،
آدم همه جا احساس می‌تونه غربت کنه؛ وقتی آدما خیلی دور هستند از اون چیزی که تو بهش نزدیکی...
.
.

روح قرآن چیست؟ روحش کجاست؟ 
پاسخ:
سلام و احترام،

روحش توی وجودشون هست که با وجود زندگی توی این کشور لاییک هنوز صبح زود قرآن دست می‌گیرند و کلام الهی رو می‌خونن. بعد میشن مثل انوار الهی توی ظلمت و تاریکی. 
.
.

سلااااااااااااااام
حتما برگشتید نگاشته هاتون رو کتاب کنید
حیفه کتاب نشن :)
پاسخ:
سلام خانم :)

در حد کتاب نیستند :)
.
.

هرچند فهم و عمل به قرآن اصله،ولی ان شاءالله همین باعث رساندن کلام خدا به مردم اونجا بشه
سلام

اسم وبلاگتون که مقارن بود با نشریه راهیان نور امسال ما واسم تعجب بود
فکرشم نمی کردم این اسمو کسی برای چیزی انتخاب کرده باشه
چون برای اسم نشریه استخاره کردم و این اومده بود سوره ی عنکبوت ایه ی 26

به هر حال جالب بود!
موفق باشید
پاسخ:
سلام و احترام،

:)


آخی
شبیه متروی اول صبحِ تهران, یه سری صلوات شمار دستشونه و مدام دارن زیر لب صلوات میفرستن

پاسخ:
سلام ام البنین :) 


...
دلم که می‌گیره یادت می‌کنم. گاهی وقت می‌کنم بیام این‌جا، گاهی نه.
ما رو هم دعا کن، هر وقت خوش که دست داد؛ بد محتاجیم...
پاسخ:
سلام...
دلم، دلت، دلش...دلمانو
.
.
به چشم.
۱۴ مارس ۱۴ ، ۱۸:۵۴ سید محمد رضی زاده
حفظ آیات و سوره های قرآن و حتی خواندن و همراه داشتن آن، لذتی وصف ناشدنی دارد. آنوقت که حفظ شدی، هر جا که می روی و هر جا که هستی، یک کتاب راهنما و یک نقشه جامع و چند منظوره با خود انگار به همراه داری که مواظب است تا در میان تاریکی ها و کوره راه ها گم نشوی در مسیر مقصد مقصود. با این تفاوت که حتی بازش نکنی و نگاهش هم نکنی، همین همراه بودنش امید بخش و ددلگرم کننده است. قرآن برای ما انسان ها چنین موهبت هدایتگری ست..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">