این "بی ربطهای باربط" هست که ذیل این قالی پاراف میشوند، همان پایین پایین قبل تاریخ، اینها متعلق به خاطر ماست. خوش نداریم از اینجا برداشته شوند برده شوند جای دیگری؛ چشبانده شوند تخت سینهی دیواری، دفتری، خانهای؛ آقای نفستان باشید. آب به ماهی نیاز دارد برای اینکه دریا شود و بماند. حواسم هست بهتان. حواستان بهم باشد.باریکلا.
یک وقتی، وقتی خیلیها خودشان را به خواب زده بودند. پاریــــس.
روز نوشته هاتون واقعا قشنگه، به حال و هواتون غبطه میخورم از اینکه تو دیار غربت هم حواستون به خیلی چیزا هست ولی ما اینجا از اون چیزا خیلی غافلیم! مثل ماهی توی دریا که قدر آب رو نمیدونه...
میشه اگر براتون مقدور هست در مورد نحوه تعامل فرانسوی ها، با محجبه ها هم بنویسید، توی دانشگاه، جاهای رسمی، تو کوچه و خیابابون. آخه چیزای ضد و نقیض زیاد میشنویم. حکما شنیدنش از زبان کسی که مقیم اونجاست به واقع نزدیکتره...
ببخشید طولانی شد :)
پاسخ:
و علیکم :)
اضافه شدید به VIP ها و جمع مریدانمان :)
نکته رو که شما بهش اشاره کردید رو افراد زیادی متذکر میشن، ولی خب راستش هیچ وقت بهش حسی نداشتم؛ چون فکر کردم شق القمر نبوده. یعنی وظیفه بوده، و وقتی بدونی انتخابت مواردی برای اجرا داره و تصمیم گرفته باشی متعهد باشی بهشون،پس دیگه فرقی نمیکنه کجا باشی.
هر چند این رو نمیشه نادیده گرفت که محیط خیلی میتونه موثر باشه توی اجرا یا عدم اجرا. ولی در نهایت اتفاقی که باید بیفته درون انسان هست. اونجا متحول بشه و پایدار بمونه؛ بینی و بین الله.
در مورد مواردی هم که فرمودید به چشم. ان شاءالله :)
شاید چون اونجا اسباب غفلت و... فراهم تره، این تعهدها و انتخاب ها هم ارزش بیشتری پیدا میکنه و فکر میکنم توی اون فضا پناه بردن به حضرت حق تعالی لذت بیشتری هم داره...
ممنون بانو، چشمتون بی بلا :)
التماس دعا
پاسخ:
سلام :)
ارادت.
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
خیلی خووب بود روز نوشت هاتون ، موفق باشید ان شا الله