یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب
ایستگاه مترو تا «خرخره» پرُ بود. مجبور شدم صبر کنم سه تا قطار بگذرد تا بتوانم خودم را برسانم به درب قطار و « بچپانم » توی واگن. توی این فاصله چشمم افتاد به دیوار آن طرف سکو. یک شازده با موهای فرفری قهوهای، قد متوسط، بلوز بافتی زمینه کرم و چارخانههای گوجهای لنگر انداخته زل زده بود به لنز دوربین. انگار کن که دهه شصتی وقتی است. عارضم که شلوار هم به پا نداشت و با یک تکه پارچه گوجهای اندازه دو تا کف دست سر و ته ماجرا را هم آورده بود. ولیکن در پوشش قوزک به پایین پاهایش نهایت دقت را عنایت نموده و یک جفت پوتین قدیمی قهوهای انداخته بود سر پاهایش. یک جفت عینک Ray Ban با قاب گوجهای هم گذاشته بود روی چشمانش. تمام این ادا اطوارها و عریان شدنها هم برای تبلیغ عینک مذکور بود.
این عکس امروز و با فاصله از زمان این ماجرا گرفته شده
توی ذهنم افتادم به جان اینکه « حیا فطری است»؟ جنجالی به پا شد. یکطرف میگفت: « خب از وقتی متولد شده با فرهنگی بزرگ شده که برهنگی نشانه بی حیایی نیست. سِتر تن جزو ارزشها نبوده»، یک طرف دیگر میگفت: « مگر میشود توی مواد اولیه به کار رفته درون روح آدم «حیا و پوشیدگی» نبوده باشد؟»، « مگر میشود خدا آدم را بی شخصیت آفریده باشد؟» یک طرف دیگر یادم خودم میافتد، یاد جهلهایم، یاد « شدن»های آلوده و آلوده شدن به تغییرات غیر الهی ِ خودسرانه، و در نتیجه کور شدن و نفهمیدن درست و نادرست، سره و ناسره.
توی گوگل نوشتم: « حیا فطری است؟». دیدم توی تورات آمده « چون زن دید که آن درخت براى خوراک نیکو است و به نظر خوشنما و درختى دلپذیر، دانش افزا، پس از میوهاش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوى ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند. پس برگهاى انجیر به هم دوخته، سترها براى خویشتن ساختند... و خداوند، رختها براى آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید»(۱) و در لوح محفوظ خداوند فرموده است: «اى فرزندان آدم، براى شما لباسى فرو فرستادیم که اندام شما را مىپوشاند و مایه زینت شما است و لباس تقوا بهتر است. این از آیات خداوند است. باشد که متذکر شده پند گیرید .» (۲)
حالا بعد چند روز درونم شنیدم که میگفت:
ما انسانها با حداقلهای لازم، اساسی و مهم خلق میشویم. بعد بسته به شرایط محیطی، تربیتی، رشدی و الخ یا این صفات را قوی میکنیم، یا فراموش و یا کمرنگ. درست مانند یک تلفن همراه که ار کارخانه یک سری نرم افزار اولیه و کار راه انداز دارد و upgrade، توسعه ، یا حذف برنامهها را میگذارند به عهده صاحب تلفن.
من به این نتیجه رسیدم، شما را نمیدانم.
۱- تورات، سفر پیدایش، باب ۳، آیات ۶- ۸ و ۲۰ و ۲۱
۲- اعراف (۷): آیه ۲۷ .
اینجا پاریس است...