.إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی.

~~~~ Le Voyage Sans Retour ~~~~

یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب

این "بی ربط‌های باربط" هست که ذیل این قالی پاراف می‌شوند، همان پایین پایین قبل تاریخ، این‌ها متعلق به خاطر ماست. خوش نداریم از این‌جا برداشته شوند برده شوند جای دیگری؛ چشبانده شوند تخت سینه‌ی دیواری، دفتری، خانه‌ای؛ آقای نفستان باشید. آب به ماهی نیاز دارد برای این‌که دریا شود و بماند. حواسم هست بهتان. حواستان بهم باشد.باریکلا.

یک وقتی، وقتی خیلی‌ها خودشان را به خواب زده بودند.
پاری‌ــــس.

۲۴ دسامبر۰۱:۳۸

 

توی صف صندوق فروشگاه بودم. نفر جلویی یک خانم سالخورده بود. یک پسر سیاه‌پوست همراهش بود که بارش را روی ریل گذاشت، و بعد هم توی ساک خرید، و برایش برد؛ شاید همسایه‌شان بود؛ نمی‌دانم.

از وقتی پشت سرش ایستادم تا وقتی که کارت بانکش را توی دستگاه کشید و از فروشگاه  بیرون رفت، متصل با خودش حرف می‌زد. شاید هم داشت بلند بلند فکر می‌کرد. چشم تو چشم که شدیم، لحظه‌ای لبخند زد و باز ادامه داد. وقتی خریدم را حساب کردم و رفتم بیرون، داشتند از خیابان رد می‌شدند. هنوز داشت با خودش حرف می‌زد. 

دفعه‌ی اولم نبود که فرانسوی‌های اینطوری می‌دیدم. افرادی که اغلب با صدایی نه بلند نه آرام دارند متصل حرف می‌زنند؛ اغلب هم سر یا دستشان می‌لرزد. می‌دانم از چیست. یعنی حدس می‌زنم و قریب به یقین مطمئنم. ولی جرأت نمی‌کنم بر زبان بیاورم.

.

.

دوشنبه، ساعت ۱۸، هوا توفانی و تاریک است؛ تازه باران آمده.

۲۳ دسامبر ۲۰۱۳.


النجم الثاقب | ۲۴ دسامبر ۱۳ ، ۰۱:۳۸

نظرات  (۱)

از چیه؟ ss-:
پاسخ:
تنهایی.
حذف خدا.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">