.إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی.

~~~~ Le Voyage Sans Retour ~~~~

یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب

این "بی ربط‌های باربط" هست که ذیل این قالی پاراف می‌شوند، همان پایین پایین قبل تاریخ، این‌ها متعلق به خاطر ماست. خوش نداریم از این‌جا برداشته شوند برده شوند جای دیگری؛ چشبانده شوند تخت سینه‌ی دیواری، دفتری، خانه‌ای؛ آقای نفستان باشید. آب به ماهی نیاز دارد برای این‌که دریا شود و بماند. حواسم هست بهتان. حواستان بهم باشد.باریکلا.

یک وقتی، وقتی خیلی‌ها خودشان را به خواب زده بودند.
پاری‌ــــس.

۰۸ دسامبر۰۰:۵۳


یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب


از پشت شیشیه می‌دیدمش. هیکل و قد بلند بود. سگ بزرگش روی زمین ولو و پوزه‌اش بسته بود. در را کشیدم و وارد ساختمان شدم. سلام کردم. سلام کرد. به سمت ِ حال ِ سمت راست که پیچیدم، همان‌طور در حال عبور براندازش کردم. مو نداشت. لباسش سیاه بود. تکیه داده بود به قاب دیوار. یاد "عمو تام" افتادم. روی لباسش نوشته بود"سکیوریتی". سگش هم از ین سگ‌های قهوه‌ای گرگی شکل بود. نزدیک آسانسور شده بودم که به ذهنم رسید که شاید شام نخورده باشد. برگشتم سمتش و غذای توی دستم را تعارف کردم. تشکر کرد و قبول نکرد. برگشتم سمت آسانسور.

 

نیروهای محافظ، امنیتی، نظامی، پلیس و هر کس که شرایط کارش این‌گونه است، حین انجام وظیفه نباید از غریبه، و در بسیاری از موارد حتی از یک آشنا، هیچ چیز خوردنی و آشامیدنی قبول کند. این را یادتان باشد.




النجم الثاقب | ۰۸ دسامبر ۱۶ ، ۰۰:۵۳

نظرات  (۲)

سلام خانمِ عزیز خوبید؟ :)
من خیلی جدی می پرسم این سوال تکراری رو که: چرا اینقدر کم می نویسید؟ می دونید خیلی خوب می نویسید و خیلی قشنگ نگاه می کنید جوری که آدم دلش تنگ می شه؟ بیشتر بنویسید لطفن. مهم تر از چیزیه که به نظر میاد..
جالبه هر بار که ب و وبلاگتون سر می زنم کللی عوض شدم نسبت ب بار قبل و معمولن وبلاگ شما تغییر چندانی نکرده (از نظر کمی) :)) و همین طور خود شما، راه و روش و سبک و طریقتون انگار عوض نشده و این برای من مثل اینه که برگشتم به درختم. درخت من. مثل توی قصه ی شل سیلور استاین. پسر کوچولو و درختی که داشت.
خیلی عوض شدم ولی هنوز وقتی متن هاتون رو می خونم پر می شم از احساس شیقتگی.
بیشتر بنویسید! :))
آرزوهای خوب دارم براتون بانوی عزیز


پاسخ:
سلام...
دخترک روزهای دور من...یاسمین...خوب باش...
می‌نویسم...دوباره...تلخ..اما...‌می‌نویسم‌‌‌‌....
سلام بانو
حالتون خوبه؟
با این همه نبودن نگران شدیم واقعا!!
یادش بخیر اون موقع که زود به زود از وجوتون استفاده میکردیم
من که واقعا دلم برای حال و هوای نوشته های خوبتون تنگ شده!!

پاسخ:
سلام...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">